شعر  ۲۹۳

صدا کردی که  لبهایم  نوای  شور  بنوازد
لبای لعل گونت هم سخن از عشق میبازد

بیا  در  بستر  گلها  نوای  عاشقی  سر کن
دل ودینت به یغماده جوانی راز نو برکن

3 Comments

  1. بوسه بوسه تا لبانت خواب می بینم هنوز
    مثل ماهی توی خشکی آب می بینم هنوز
    غرق در دریای امواجی خروشان می شوم
    توی شبها عکسی از مهتاب می بینم هنوز

    دور دیوار دلم پوشیده از نیلوفران
    من گلی در صحنهء مرداب می بینم هنوز

    مثل شبهایی که باران می زند بر روی سقف
    لحظه ای این زندگی را ناب می بینم هنوز

    قبله ام هستی و من خود را به پای سجده ها
    چون شهیدی گوشهء محراب می بینم هنوز

    باید از اول بگویم ماجرای گفته را…!
    شرح این تکرار را در خواب می بینم
    هنوز ‎‌‌ ?? ? اهو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *