شعر ۲۲۷
چه بگویم ، دلم . غارت دلدار شدست
غارت دختر ترکی به دوکیش مات شدست
آمدم با رخ خود چاره تدبیر کنم
قلعه حسن جمال مانع تدبیر شدست
شعر ۲۲۷
چه بگویم ، دلم . غارت دلدار شدست
غارت دختر ترکی به دوکیش مات شدست
آمدم با رخ خود چاره تدبیر کنم
قلعه حسن جمال مانع تدبیر شدست