شعر ۲۱۸

گفتی که  دلم گرفته  سودائی توست
در بزم و طرب عاشق شیدائی توست

مطرب  بازآ که شور ومستانه زتوست
در دام  و  اسیر چشم  خماره توست

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *