شعر ۲۴

سلطان  بودی  گدای کوی تو شدم
در مسجد و محراب نگه برتوشدم

خونین جگرم کردی و در دشت جنون

آواره  نمود ه و  نیاز  بر تو شدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *