شعر ۲

من نگویم، که دلی شادو غزل خوان دارم
من نگویم ،  بجهان  دلبر  و  جانان  دارم

من نگویم ،  طلب  شاهد  و ساقی  دارم
من نگویم ،  حرم  و  دیر به دل جا دارم

من نگویم ،  که او آفت  جانم شده است
من نگویم ، که او  آتش  قلبم  شده است

من نگویم ، که او  خانه  خرابم  کردست
من نگویم ، که او برجگرم خون کردست

من نگویم ،  آن  نرگس  مستش چه کند
مرده را  حی  دهدو  سحر بجانش بکند

آنچه اوکرده بمن دختر ترساست به شیخ
دین وایمان به یغما شده چون شیخ بشیخ
لاله  خونین  جگر از بهر دل ما بودست
بلبل  ار  ناله  کند  بهر  دل  ما  بودست

مهدی ، ای  پیر  خراباتی  دلق  آلوده
کی تواند  که شود  پاک  ز می  آلوده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *