شعر۹۵۲

شاهدم امشب چه غوغا کرده است
صد هزاران دل بخود پیوسته است

تشنگانش جام می در هر دو دست
دم بدم سر میکشند ، هستند مست

چون بدیدند پیر هم جامش بدست
باده ها را سر کشیدند هرچه هست

ساقی مجاس صُراحی ها به دست
پر کند هر بادیه با چشم مست

غَمزه و ناز و کرشمه هر کجاست
مه رخان را جلوه از نور خداست

بنده ی مطرب شدن کار دلاست
عاشقان را شیوه ای از دل رباست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *