شعر۱۲۸۶
ایدل تو بگو حکایت از جان که بود
در بستر عشق ناله از آه که بود
چشمم بستم که مست چشمت نشود
با دل چه کنم که آن خریدار تو بود
شعر۱۲۸۶
ایدل تو بگو حکایت از جان که بود
در بستر عشق ناله از آه که بود
چشمم بستم که مست چشمت نشود
با دل چه کنم که آن خریدار تو بود
????
درودها
عالی ??
????
????