شعر

گر نماز بر پا کنم آن قبله گاه من توئی
گرره مسجد بجویم سجده گاه من تویی

رشته مهر و محبت گر ببافم تار و پود
تار و پود زندگانیم همه جانم توئی

آتش عشقت به جانم شعله ها افروخته
آن لب میگون صُراحی بر لب وجانم تویی

آمدم تا جان شیرین را فدای جان کنم
شور از میخانه بر خاست خانقاه ما توئی

خواهم امشب باب دل را من گشایم نزد یار
پیر گفتا دم نگهدار محرم رازم تویی

آنچه گوئی آنچه خواهی سوی آن منصوررو

تا بدانی آن چه گویی صاحب دارم توئی

2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *