شعر
آمدی بار دگر افسون کنی
خون دل بر سینه مجنون کنی

آمدی تا عشق بازی سر کنی
همچو لیلی عاشقی از سر کنی

آمدی فرهاد و خسرو ها کنی
زخم خنجر بر دل شیرین کنی

آن گل اندام و تو بهرامی کنی
رابعه جانش به جانانش کنی

شور و شیدائی عالم وا کنی
عاشقی ها در سرای دل کنی

مهدی شوریده را بر پا کنی
در دلش بلوای لیلاها کنی

4 Comments

  1. یکبار دیگر حال دنیا خوب خواهد شد
    یکبار دیگر چهره ها – بی ماسک-
    زیباترین لبخندرا تکرارخواهد کرد
    آهنگ خنده از دل هر پنجره درکوچه خواهد ریخت
    موسیقی “ِفنجان وقاشق “کافه ها را مست خواهد کرد
    دیدارها هرروزه خواهدشد
    آغوشها لبخند خواهد زد
    “حرف “کسی در سرفه پژمرده نخواهد شد
    آی حرف خواهم زد….
    آی دوست خواهم داشت….
    صد بوسه خواهم زد به دست زندگانی….
    یک خوشه انگورِ نَشُسته نوش خواهم کرد
    هرروز صدها بار خواهم رفت
    آنسوی “هرجادوست دارم”!
    بی دلهره دستی به دست دوست خواهم داد
    بی فاصله ، بی ماسک ،بی الکل
    درعطر “مادر “غرق خواهم شد
    شمع تولدرا بشادی فوت خواهم کرد
    رقص تمام لحظه هارا دوست خواهم داشت
    اخبار ٢ تعدادفوتی ها نخواهد گفت!
    یکبار دیگر حال دنیا خوب خواهد شد
    پیراهن گلدار مهمانی
    از حبسِ چوبِ رخت؛
    تا یک تن شاداب خواهدرفت
    من خوب میدانم
    تا ایستگاه بعدی ِ”آرامش وعشق”
    چیزی نمانده
    ًآماده باشید!
    امیدهاتون جانماند……روزگارتان با خوشبختی فراوان????

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *