شعر۱۲۸۱

گر هوای گریه داری گریه کن
داغ دل بر سینه داری گریه کن

عهد را بشکسته داری گریه کن
بر وفای بی وفایان گریه کن

نان و آبت را گرفتن گریه کن
جای کارجانت گرفتن گربه کن

آب کارون را گرفتن گربه کن
کرخه را بی آب دیدن گریه کن

در هویزه لاله ها پر پر شدست
شادگان در خون نشسته گریه کن

بر لبان تشنه شان هم گریه کن
تیرها بر سینه دارند گریه کن

یاری از یاران ندیدند گریه کن
بر مزار بی کسیشان گریه کن

آتشی در سینه داری گریه کن
بر غریبی وطن هم گریه کن

5 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *