شعر۱۱۰۰
پندار به دارید که ما مست الستیم
آواره و سر مست از آن میکده هستیم

زُنار به آن بند طواف کمر او
بستیم و خرابیم و خرابات نشستیم

آن رند خراباتی و آن شاهد سر مست
مستانه چو ساقی به میخانه نشستیم

عشقستو وفا هست و خراباتی و پا بست
در دایره عشق دو صد جام شکستیم

4 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *