شعر۱۲۸۲
عید قربان شد و بر خانه ی دلدار شدیم
به حَریم حَرَم دوست دگر باره شدیم
نرگس مست ندیدیم به ویرانه شدیم
لَکَ لَبیک نه گفتیم و از آن خانه شدیم
که در آن خانه دگر نیست دل و دلبرکی
به طواف رخ دلدار به میخانه شدیم
شعر۱۲۸۲
عید قربان شد و بر خانه ی دلدار شدیم
به حَریم حَرَم دوست دگر باره شدیم
نرگس مست ندیدیم به ویرانه شدیم
لَکَ لَبیک نه گفتیم و از آن خانه شدیم
که در آن خانه دگر نیست دل و دلبرکی
به طواف رخ دلدار به میخانه شدیم