شعر۱۱۱۲
آغشته شدم بر تو ، بر عطر تنت جانا
شوریده و سر مستم چون باده به پیمانا

مارال اگر بیند آن نرگس مستت را
بر ‌خود همی لرزد چون بید زمستانا

2 Comments

  1. ????????
    خواستم دیر کنم دل نگرانم باشی
    دست افتاده به دور چمدانم باشی
    تا ته جاده ی پاییز دویدم که شبی
    به “زمستان” برسم تا “اخوانم” باشی
    تا ته جاده ی پاییز تحمل کردم
    زرد ماندم که تو یلدای خزانم باشی
    به تماشای گل از دور قناعت کردم
    قسمت این بود که در حد توانم باشی
    قسمت این بود سرم بی تو به زانو برسد
    شاهد کاستی و ضعف زبانم باشی
    دو سه کبریت ته قوطی عمرم مانده
    کاش تا دست به بعدی برسانم ، باشی..
    ???????? #علی صفری

پاسخ دادن به mozhganp2000 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *