شعرa43
رفته ام میخانه تا میخانه گردم مست مست
گفته ام از مست گویم در خیالم مست مست
جمع دیدم مست بودند مست بودن مست مست
شیخ مست و شحنه مست و یار مست دلدارمست
ساقی و شاهد به رقص و دلبران هم مست مست
پیر مست و صوفی مجلس چنان رقصان و مست
چون سخن از مست گفتم جمع مستانم به مست
ساز و طنبورم نوایش بی قرار و مست مست
مرشد شوریده حالم پای کوبانست و مست
های هوی دیگران مستانه هست و مست مست
بسیار عالی
جوووووون عزیزم????????❤️❤️❤️
بسیارعالی ????????
????????????????
بینظیر بود استادم ?????
جونم لباس بلوچی ?