شعر ۱۰۹۰

ای وای بر من و سودای بی کسی
جان دادن و پرپر شدن از داغ بی کسی

روحی دمیده شد وگفتند ، توهم کسی
غافل ز جریده ی عالم که نا کسی

فریاد و فغان سر دهم از آه بی کسی
گویند که زاده ات که ندانی توبی کسی

10 Comments

  1. ۰فرستاده شده‌ام تا بجنگم
    برای هرچیزی که ارزشش را داشته باشد
    حقیقت
    زیبایی
    محبت
    آرامش و عشق…
    برای رژه رفتن میان عشق و رنج
    با قلبی گشوده و چشم‌هایی بینا
    برای ایستادن درون خرابی‌ها
    و باور این‌که
    قدرت من
    نور من
    حقیقت من
    و عشق من
    قویتر از تاریکی ست…
    حالا دیگر اسم خودم را می‌دانم:
    جنگجوی عشق…

پاسخ دادن به soghat_kavir.ir لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *