شعر۱۰۲۹
ما در ره میخانه بسی رنج کشیدیم
میخانه به میخانه پی یار دویدیم
از مسجد و محراب به میخانه نشستیم
در محفل رندان پر و بال شکستیم
ما شب به سحر ورد مناجات به گفتیم
چون پیر به میخانه دو صدجام شکستیم
آزردگی ما نه دیدید که مستیم
پیمانه و پیمان نه بستیم نه شکستیم
آئیم خرابات که پرسیم چه هستیم
آن مرغ به دام آمده داند که هستیم
در عالم مستی چه مخمور نشستیم
راه و روش پیر ز میخانه به بستیم
ای جانم دخترزیبا????????
احسنت استاد بسیارعالییی????????
?????????
بسیارزیبااحسنت ????????????
به کسانی که دوستشان دارید
بالی برای پرواز
ریشه ای برای برگشتن
و دلیلی برای ماندن بدهید
#دالایی_لاما