شعر ۸۲۲
دوش چه ها میکنی در پی ما میروی
باز دل سوخته ام پرتب وتاب میکنی
غم زده ای بر تنم عشوه گری بر دلم
ساز و نوا سر کنی ناز چرا میکنی

گر چه دل آزارمی فتنه جانانمی
خیز و بیا در برم شور به پا میکنی
درحرم کوی دوست دلبری آنجانکوست
عشوه گری کار اوست ولوله ها میکنی

4 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *