مهدی سزاوار:
در غم هجرت سخنها گفتمی
داغ دل بر لاله ها آوردمی
ناله ها از سوز دل وا کردمی
از جدائی ها شکایت کردمی
از نبود یار جگر خون گشتمی
خانه را میخانه ها بنمودمی
در خرابات مغان چون بودمی
مسجد و محراب دور افکندمی
تا که سیمرغ وجودم بودمی
مسجدومیخانه یکسان دیدمی
بسیارعالی??????????????
لایـــــــــــــــــــــــــــــکتم استـــــــــــــاد عزیزم???
دلتنگ که باشى
هیچ چیز آرامت نمیکند.
دلت یک پای رفتن میخواهد
و یک دنیا راه… ????اهو