شعر ۶۱۷

بیائید  عاشقی را  پیشه سازیم
غم و درد و بهم اندیشه سازیم

بگوئیم تا به کی تنها به سازیم
غریبی  را  بجان هموار سازیم

3 Comments

  1. “عشق ” همیشه از اولش “عشق “است….
    ولی یک روز چشم که باز میکنی…. میبینی “عشق ” دیگر “عشق “نیست!
    میبینی نه میتوانی”بروی”…. نه…..”بمانی”!!! آنجاست که دیگر “عشق” “درد”است….
    و تو غمگینی از “دردی” که اینقدر “وفادار “است!!!.. ? ? ?اهو?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *