شعر ۶۱۹
من خاک رهت بودم افسوس نمی دیدی
پیرانه سرت بودم افسوس نمی دیدی
در خانقه عشقت صوفی صفت بودم
محراب بهل کردی افسوس نمی دیدی
بهنام من بودی افسوس نمی دیدی
دیوانه ی تو بودم افسوس نمی دیدی
شعر ۶۱۹
من خاک رهت بودم افسوس نمی دیدی
پیرانه سرت بودم افسوس نمی دیدی
در خانقه عشقت صوفی صفت بودم
محراب بهل کردی افسوس نمی دیدی
بهنام من بودی افسوس نمی دیدی
دیوانه ی تو بودم افسوس نمی دیدی
عالی????????????
عالـــــــــــی استاد عزیزم??
دلم تنگ است برای کسی که…
نمیشود…
او را خواست!!!
نمیشود…
او را داشت!!!
فقط میشود سخت برای او
دلتنگ شد…
و درحسرت آغوشش سوخت ? اهو♥️