شعر ۴۹۷

گر نگاهت  در درونم  شعله  بر  پا میکند
عشق میدانی که دردل شوروغوغا میکند

عشق شیدائی و آتش هم بعالم میزند
خرمن هستی  بسوزد وانگه رسوائی کند

گر زلیخا بهر عشق ازتخت  شاهی وارهید
رابعه  جانش  به  راه  عشق  سودا میکند

قاضی القضات بهر عشق جانها داده است
آن ان الحق گو چه زیبا رقص بر دارمیکند

4 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *