شعر۱۲۴
سوختم در آتش عشقش ولی
او نگاهی هم براین آتش نکرد
یک نگاهش آشیان بر باد داد
او نگاهی هم براین ویران نکرد
چهره زردم بدید و او گذشت
زاردید امانگاهی بردل زارم نکرد
آتش عشقش وجوم سوختست
بر رمادم او نگاهی هم نکرد
شعر۱۲۴
سوختم در آتش عشقش ولی
او نگاهی هم براین آتش نکرد
یک نگاهش آشیان بر باد داد
او نگاهی هم براین ویران نکرد
چهره زردم بدید و او گذشت
زاردید امانگاهی بردل زارم نکرد
آتش عشقش وجوم سوختست
بر رمادم او نگاهی هم نکرد