شعر

ترسم مرا بینی افتاده و افسرده
در جمع پری رویان دیوانه دیوانه

افتاده به میخانه هم دور ز پیمانه
من مست وساقی مست دیوانه دیوانه

زلف سیهش دردست شادیم ازآن باده
از نرگس مستش مست دیوانه دیوانه

شمعیم و پروانه در گوشه ی میخانه
بی زار از این عالم دیوانه ی دیوانه

از دیر برون جستم بر میکده پیوستم
افتاده به پای دل دیوانه ی دیوانه

خوش خفته وبیداریم درمحفل دلداران
مجنون در. این وادی دیوانه ی دیوانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *