شعر۱۲۵۲
خلق گویند که میخانه و می بد نام است
مست و مدهوش درآن میکده هابی نام است

ساقی و شاهد و آن مغبچه باده فروش
بسر کوی تو خوشنام که نه بد نام است

همه گویند که آن پیر نکو نام که نیست
مکتب ومجلس وعظش چنان بد نام است

سِرِ نا گفته بیان کرده و بد نام شده است
سِرِ اَسرار چو گویی همه جا بد نام است

توچه دانی پس پرده چه بودست وچه هست
پرده افتدبه دانیدکه آن شهره شهربدنام است

6 Comments

  1. ﻭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﻣﺪ ….
    ﺩﻭﺭ ﻗﻠﺒﺘﺎﻥ ﺷﺎﻝ ﮔﺮﺩﻥ ﺑﭙﯿﭽﯿﺪ
    ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﻻﮎ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺎﺭ،ﻣﻨﺠﻤﺪ ﻧﺸﻮﺩ ….
    ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺳﺮﻣﺎﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﻧﺎﻣﻼﯾﻤﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ،ﻣﺒﺎﺩﺍ
    ﺭﻭﺣﺘﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺷﻮﺩ …
    ﺣﻮﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﯼ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ،ﺍﻧﻬﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﻋﺮﻭﺱ ﺩﺭﺧﺘﯽ
    ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻟﻬﺸﺎﻥ ﻧﮑﻨﯿﺪ
    ﺧﻼﺻﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﻣﺪﻩ ،
    ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺘﻬﺎﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ … ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﺘﺎﻥ
    ﺯﯾﺮ ﮐﺮﺳﯽ ﻋﺸﻖ،ﮔﺮﻡ ﮔﺮﻡ…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *