شعر۴۶
چون گریبان باز کردی نکهتت‌جانم گرفت
از لب لعلت ‌ سخن گفتی ایمانم گرفت

مرغ جانم صیدکردی عاقبت دامت‌گرفت
با نوای دلنوازان شور و شیدائی گرفت

چشم خواب آلوده ات بنیاد هستیم گرفت
دوری از وصل وصالت‌دیده گانم‌ را گرفت

6 Comments

  1. :
    ???
    :
    l?┅¦█lعٍاٍلٌـِـْـّـِـِـّـُـّـُـْـَـْـِـَـّـُـیْ
    l?┅¦█ ُقْشٍنِگٍـًـّـٌـّـًـٌـٌـًّـًـّـّـْـًـِـّـٍ
    l?┅¦█ ٍزِیّبّـًـِـًـٍـِـَـُـٌـًـَـٍـًـَـْـٍـّـًـْـَاٌ
    l?┅¦ْ█لّاَیٍکّـِـَـّـّـُـّـٌـٍـًـٌـٌـًـُـُـًـّـِـَـٌـَ
    :
    ❤┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦
    ❤██████■┅¦
    ❤██████■┅¦
    ❤██████■┅¦
    :
    ¦┅¦┅¦┅¦┅¦?█Like
    ¦┅¦┅¦┅¦┅¦?█Like
    ¦┅¦┅¦┅¦┅¦?█Like
    ¦┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦?█Like
    ¦┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦?█Like
    ███■▓﴿؎┅¦┅?█Like
    █❤█■▓▓﴿؎┅¦┅?█Like
    ██❤██■▓▓﴿❤–?█Like
    ██❤██■▓▓﴿❤–?█Like
    █❤█■▓▓﴿؎┅¦┅?█Like
    ███■▓﴿؎┅¦┅?█Like
    ¦┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦┅¦?█Like
    ¦┅

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *