شعر ۱ آمدم رقص کنان تا طلب یار کنم یار بر میکده شد، تا طلب جام کنم لب میگون دلارام چو بر جام نشست شور از میکده برخاست که ساقی بنشست نوش نوش ، از بر ساقی به پیمانه زدند باده را چون بزدند نعره  مستانه زدند که رقیبان چه …