شعرa71 از عدم تا به ابد عاشق و شیدای توام مست و دیوانه و مجنون به رخسار توام گفته بودی که ز محراب نبینی خیری جلوه ناز مرا بین که خیر خواه توام
برچسب: iranregimechange2018۹
شعر۱۰۹۹ ساقیا ، خیز و بیا بر در میخانه شویم سخن از عشق بگوئیم پر پروانه شویم همچو دلداده و دل محرم اسرارشویم راز ، نا گفته ، چو منصورسرِدار شویم داستان من و مائی همه جا باز شویم قصه بی سرو سامان چوحلاج شویم سخن شیخ به ترسا گلکی …
شعر۱۰۹۸ ای خدا آتش به جانم کرده ای عقل را تو از سرم بُبر یده ای بر سرای عاشقی پَر داده ای بی سر و پائی نصیبم کرده ای گفته ای مجنون سَرای عاشقان خانه و کاشانه ام دَر داده ای میبری ما را بهر جا خواسته ای در خرابات …