شعر ۴۲
ساقیا در ده که ما مجنون شدیم
باده نوشیم و چنان حیران شدیم

آنچه درجام شراب افکنده ای ماآن شدیم
جرعه جرعه نوش نوش آن شدیم

آنچه در عالم نه بینی آن شدیم
عاشق شیدائی و شیدا شدیم

گر گناهی باشدش بیرون شدیم
چون‌ ثواب آید درون آن شدیم

درد و داغ عاشقی بر آن شدیم
هم چو مهدی وادی مجنون شدیم

3 Comments

پاسخ دادن به z.lady.z لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *