شعر ۹۶۷
فکر میخانه غم از دل ببرد
غمو غم خوردنو از جان ببرد

باده رااز لب ساقی به مکی
غم و غمخواری دنیا ببرد

بوسه برساغروساقی بزنی
غصه را از کفت یکجا ببرد

گر میی از لب شاهد بخوری
رقص و پا کوب به جنت ببرد

به هوای رخ دلدار به میخانه شوی
ملک وحور چنان هوش زجانت ببرد

نکهت یار ز گیسوش رسد
مشک و عنبر ز یادت ببرد

3 Comments

پاسخ دادن به z.lady.z لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *