شعر ۷۹۱
دوش سلطانی می خانه بنام تو زدند
ساقی و ساغر و پیمانه به پای تو زدند

نوش نوش و جام جام بر سر جانانه زدند
شاهدان مست وغزلخوان چه رندانه زدند

به خرابات سخن از تو و میخانه زدند
ره مطلوب از آن خانه به خمخانه زدند

خم و خمخانه تهی بود از آن باده زدند
گر نمی باده به خم بود چه مستانه زدند

3 Comments

پاسخ دادن به mahmoud_shokrollahi لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *