شعر ۸۹۸
ای صبا گر می روی زلف بتم افشان مکن
حلقه های زلف او را هر طرف ویلان مکن

پیچ و تاب زلف یارم را کجا تو می بری
می بری هر سو ببر اما تو تاراجش مکن

جان من بر حلقه حلقه زلف او دلبسته است
درد بی دردی به جان دارم تو افشانش مکن

نرم نرمک زلف را بر چهره اش افشان مکن
تا که خوی بر چهره دارد شور را بر پا مکن

خوش خوشک چوگان زلفش را به گوی دل مزن
عاشقی درپیچ زلفش خانه داردخانه راویران مکن

One comment

پاسخ دادن به s4eedeh1 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *