شعر
خواهم امشب با دلم شوری کنم
شور این دل را به شیدایی کنم

وصف دل را با دو دیده وا کنم
آفت دل را بر او رسوا کنم

شرح گویم از دل و آنچه کنم
داستان عاشقی را وا گو کنم

گویم ای دل آتشی بر پا کنم
تار و پودم را بر آن آتش کنم

ساکن کوی و بیابانت کنم
همچو مجنون شهره آفاقت کنم

آنچه رسواییست بر تو آنم کنم
بی خبر از خویش واحوالت کنم

مست ومدهوش ازغم یارت کنم
درد هجران رابه جانت جان کنم

2 Comments

پاسخ دادن به m.aghapourr لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *