شعر ۸۹۲
خوشا بزمی که ساقیش تو باشی
خوش آن مجلس که میهمانش توباشی

خوشا عشقی که معشوقش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو باشی

4 Comments

  1. دلم میخواست چون پروانه ای دورو برت بودم
    و یا شاید نگین ساده ی انگشترت بودم

    نگاهم میکنی دنیا شبیهِ چشم های توست
    چه میشد صاحب آن چشمهای محشرت بودم؟

    صدایم میزنی انگار میخندد خدا اما
    صدایم میزنی خواهر،چه میشد همسرت بودم؟

    تورا دیدم که روی مادرت را بوسه می دادی
    به فکرم زد دوباره کاشکی من مادرت بودم
    نشد پروانه ات باشم، نشد دُردانه ات باشم
    فقط در خواب خود دیشب من عشق آخرت بودم
    #فرانک_فردوسی

پاسخ دادن به reyhansezavar لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *