شعر ۸۹۴
نگار من نگاه مست دارد
به مژگانش کمان درشست دارد
نگاهی آشنا در دیده دارد
هزارعاشق چومن درپیچه دارد
شعر ۸۹۴
نگار من نگاه مست دارد
به مژگانش کمان درشست دارد
نگاهی آشنا در دیده دارد
هزارعاشق چومن درپیچه دارد
ای جووووونم ????بسیارزیبا ودلنشین عاااالی برقرارباشید ??????????????
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد
زخمی کینهی من این تو و این سینهی من
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
یکی از ما دو نفر کشته به دست دگریاست
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد
خیلی عالی بابایی گلم❤️❤️???❤️❤️????????????????