۱۳ مهر ۱۳۹۷ ۱۳ مهر ۱۳۹۷ beautiful, irantravel, love, poet, poetry, ادبیات, ایران, بهترین, زاهدان, زیبا, زیبایی, شاعر, شعر, شعر_عاشقانه, شعر_مهدی_سزاوار, شعر_نو, شعرای_معاصر, عشق شعر ۸۴۰ من مست ز میخانه وتو مست زمی من هو کنم و تو داد یا هو ز می من دید جمال یار و تو دیده به می من طالب یارم و تو دلداده به می نوشتهٔ پیشین نوشتهٔ بعدی 4 Comments mozhganp2000 ۱۳ مهر ۱۳۹۷ at ۵:۴۹ ق٫ظ 7 سال ago من فدای طعمِ شیرینِ لبِ قندت شوم عاشق ِچشم ِقشنگ وطرحِ لبخندت شوم پیشِ من از طاقِ ابروهای نازت قصه گو تا خودم دیوانه ی ابرویِ پیوندت شوم اینهمه خوردی قسم پیشم بمانی تا ابد آمدم قربانِ تو با عهد و سوگندت شوم نذر من کردی گلم آن گردن آویزت ولی کاش میشد تا دمی بند ِ گلوبندت شوم دامن کوتاه و گل دار ِ قشنگت را بپوش با دو دستم حلقه ای جایِ کمربندت شوم چادر از سر وانکن میترسم ازچشمان ِشور چادرت را واکنی باید که اسفندت شوم قفل و زنجیر نگاهت را به چشمانم ببند آفرینت گویم و پا بسته در بندت شوم… ? mozhganp2000 ۱۳ مهر ۱۳۹۷ at ۵:۴۹ ق٫ظ 7 سال ago رقص قلمتان مستدام انشالله s4eedeh1 ۱۳ مهر ۱۳۹۷ at ۶:۲۲ ق٫ظ 7 سال ago ?????ای جوووونم بسیارزیباوعاااالی????????? reyhansezavar ۱۳ مهر ۱۳۹۷ at ۹:۵۴ ق٫ظ 7 سال ago به به به خیلی خیلی عالی بابایی گلم????????????????❤️❤️❤️❤️???? پاسخ دادن به s4eedeh1 لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *CommentName* Email* Website Save my name, email, and site URL in my browser for next time I post a comment. Δ
mozhganp2000 ۱۳ مهر ۱۳۹۷ at ۵:۴۹ ق٫ظ 7 سال ago من فدای طعمِ شیرینِ لبِ قندت شوم عاشق ِچشم ِقشنگ وطرحِ لبخندت شوم پیشِ من از طاقِ ابروهای نازت قصه گو تا خودم دیوانه ی ابرویِ پیوندت شوم اینهمه خوردی قسم پیشم بمانی تا ابد آمدم قربانِ تو با عهد و سوگندت شوم نذر من کردی گلم آن گردن آویزت ولی کاش میشد تا دمی بند ِ گلوبندت شوم دامن کوتاه و گل دار ِ قشنگت را بپوش با دو دستم حلقه ای جایِ کمربندت شوم چادر از سر وانکن میترسم ازچشمان ِشور چادرت را واکنی باید که اسفندت شوم قفل و زنجیر نگاهت را به چشمانم ببند آفرینت گویم و پا بسته در بندت شوم… ?
reyhansezavar ۱۳ مهر ۱۳۹۷ at ۹:۵۴ ق٫ظ 7 سال ago به به به خیلی خیلی عالی بابایی گلم????????????????❤️❤️❤️❤️????
من فدای طعمِ شیرینِ لبِ قندت شوم
عاشق ِچشم ِقشنگ وطرحِ لبخندت شوم
پیشِ من از طاقِ ابروهای نازت قصه گو
تا خودم دیوانه ی ابرویِ پیوندت شوم
اینهمه خوردی قسم پیشم بمانی تا ابد
آمدم قربانِ تو با عهد و سوگندت شوم
نذر من کردی گلم آن گردن آویزت ولی
کاش میشد تا دمی بند ِ گلوبندت شوم
دامن کوتاه و گل دار ِ قشنگت را بپوش
با دو دستم حلقه ای جایِ کمربندت شوم
چادر از سر وانکن میترسم ازچشمان ِشور
چادرت را واکنی باید که اسفندت شوم
قفل و زنجیر نگاهت را به چشمانم ببند
آفرینت گویم و پا بسته در بندت شوم… ?
رقص قلمتان مستدام انشالله
?????ای جوووونم بسیارزیباوعاااالی?????????
به به به خیلی خیلی عالی بابایی گلم????????????????❤️❤️❤️❤️????