شعر ۸۷۸ هر روز عنان دل من دست نگار است شوریدگی و دل شدگی دست نگاراست پرسید زیارم دل و دلدار سپرده است نزد چه کسی باده و زنار سپرده است این جسم ضعیفم به سلاخ سپارید تا برکشت این قلب و ببینید که یارست

شعر ۸۴۰ من مست ز میخانه وتو مست زمی من هو کنم و تو داد یا هو ز می من دید جمال یار و تو دیده به می من طالب یارم و تو دلداده به می