شعر
چه کسی مست زمیخانه برون کرده مرا
دلق آلوده به می بر تن من کرده چرا
ساقی و ساغر و آن دلبر و دلدار چرا
درپی مطرب و می رانده ز میخانه مرا
رانده بودندزمحراب که میخواره شدی
راندنم از می و می خانه پی یار چرا
یاردر خانه و میخانه و مسجد همه جا
من به میخانه وتو مسجد و آن یارکجا
عاقبت بر سر بازار به دارم به بزنند
که چه ناپاک ز میخانه به محراب چرا
ای جوووونم دخمل قشنگ ماشااله????????بسیارزیباوعاااالی???????????
زنده باشی الهی
سخت است بخندی و دلت غم زده باشد
هر گوشه ای از پیرهنت نم زده باشد
سخت است به اجبار به جمعی بنشینی
وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد
احوال من ای دوست چنین است که انگار
یک صاعقه بر جنگل خرم زده باشد
دور از تو شبیه م به یتیمی که به رویش
در جمع کسی سیلی محکم زده باشد
دور از ادب است اینکه بخندد لبت اما
دیوار دلت مشکی و ماتم زده باشد
با این همه تا خرده نگیرند عزیزان
میخندم و هرچند دلم غم زده باشد