شعر ۷۸۹
صف گرفتند یال وکوپال وطن
بارها بستند و رفتند از وطن
جمعشان بر آسمان پر بسته اند
عده ای بر بام غربت جسته اند
عزت با عزتم رفت از وطن
فخروفاخر پر کشیداوازوطن
خسته و پر بسته بود او دروطن
شور و مستیش تباه شددروطن
مرغ پر بسته شکسته بال بود
درقفس بی بال وپر ناشادبود
همچو ققنوس در نفیرش ناله بود
بال و پر بر هیمه اش هنگامه بود
کس ندانست آه و دردش دروطن
بر هنربود وهنربود وهنر بهروطن
#روحش_قرین_رحمت_الهی_و_یادش_گرامی?
روحشون شاد و یادشان گرامی ….