شعر ۶۷۰

گرچه من مست خموشم خموشم خموش
به خروشم خروشم خروشم خروش
من به جوشم به جوشم بجوشم بجوش
باده نوشم به نوشم به نوشم به نوش
از کف ساقی شوریده ز هوشم ز هوش
تا به نوشم به نوشم به نوشم به نوش
دلودین داده به آن شاهدک باده فروش
تا فروشد به میخانه به من باده نوش
تا بر آرم ز دل آه جگر سوز به گوش
تا به کوشم به کوشم ز دل آه به گوش
اینهمه آه وفغان گردش میناست بگوش
پیر و مرشد ز غم آه همه رفته ز هوش

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *