شعر ۶۵۸
از عشق مگو که جانم آتش بشود
این قلب ستم دیده جهنم بشود
فریاد زدل کنم که این جان بشود
این دیده نگر آفت جانم بشود

2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *