شعر ۴۳۹

مطربا  بر  گوی  تا  خمخانه  را خالی کنند
آنچه در میخانه هست همراه با ساقی کنند

ساقی  و  شاهد  نوای شادمانی سر کنند
جام جام  آن  شراب  را  در  بن  رزان کنند

تا که  بازار  می  و  میخانه  را احیا کنند
مکتب و محراب را از بوی می مسکر کنند

2 Comments

  1. آمدم تا در میخانه کمی مست کنم، جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم،

    بی خیال همه کس باشم و دریا باشم،
    دائم الخمر ترین آدم دنیا باشم،

    آنقدر مست که اندوه جهانم برود،

    استکان روی لبم باشد و جانم برود،

    ساقیا در بدنم نیست توان،
    جام بده.

    گور بابای غم هر دو جهان،
    جام بده.
    ?اهو?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *