شعر ۳۰۰ ( من درختم اما نه درختی در باغ)( نه درختی که به رقصد به نشاط)( آن درختم که بگرید با ابر )( آن درختی که بنالد با باد )
آن درختی که نروید در باغ
آن درختی که نرقصد دلشاد
آن درختی که بگرید با ابر
آن درختی که بنالد با باد
چوب خشکیده وبی حاصل ایام بود
بهتر آنست که با یک تبر همسازشود
تا نشیند بر دلدار هنر پرور روز
ساز سازندو از آن نغمه دلآیز کنند
خیلی عالی بود …
برایت سیب می چینم
برایت می شوم دربند
به شرطی که میان باغ پُرنیرنگ این دنیا
ببندی چشمهایت را به روی هر درختی که بسویت می زند لبخند ?➡️ اهو ?❤️
????لایکتم استاد
✌✌✌✌✌عالی