شعر۷۷
با خیال رخ تو رقص کنان باده زدم
شیخ و زاهد به طبع سربسجاده زدند
پیر و مطرب به در میکده فریاد کنان
سخن از دوست بگفتندو دو پیمانه زدند
شعر۷۷
با خیال رخ تو رقص کنان باده زدم
شیخ و زاهد به طبع سربسجاده زدند
پیر و مطرب به در میکده فریاد کنان
سخن از دوست بگفتندو دو پیمانه زدند