شعر۱۲۳۰
تا به کی ناله کنم از غمت ای شاه پری
بهتر از ناز و ادا و ستم و عشوه گری
می مکیدم لب لعل تو به صد راز و نیاز
قسمت من شده از روز ازل خون جگری
شدم آواره و حیران و پریشان و حزین
زلف تو کرده مرا کَنده ز جام دگری
گَه به ویرانه و گَه جانب صحرا بروم
ای صنم من چه کنم با همه این دربدری
۱۲۳۰