شعر۹۲۵

کس به کوی عاشقی دیوانه تر از ما نبود
در جمیع عاشقان رسوا تر از ما هم نبود

می زدم بر دار جانم زخمه ی دل دادگی
همچو مجنون دربیابان کس خریدارم نبود

چشم شهلایش خماراز جام مینوبود و بود
رَخشِ مژگانش بمیدان بی تب وتابم نبود

جلوه ی اندام او کُشتار دل ها کرده بود
سینه مالا مالِ عشقش او نظر بر ما نبود

تا به گویم ساقیا پیمانه ها بر هم زنید
نوش نوشِ جامِ مستی بود و اوباما نبود

صبر ایوبی ندارم تا که یوسف بینمش
چون ذلیخا دیده را براو دهم اوهم نبود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *