شعر۸۴۲

هر کس به طریقی پی دلدار روانست
آن عابد و آن زاهد و آن مُغ ره آنست

عابد زِ رّه دین نشان از دل و دلدار
صوفی به سماع در ره جانانه دوانست

راهب به ره دیر و ترسا به کلیسا
هر یک زِ رهی عاشق دیدار جمالست

آن مست به میخانه پی یار به گردد
مفتی به ترسد که خمخانه همانست

در بتکده دیدار صنم محفلِ یاران
قاضی فغان سر دهد اینکار حرامست

بنگر که آن بُتگر و آن عابد و آن مُغ
هر کس به طریقی پی دلدار روانست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *