شعر۱۱۷۹
همه شب در طوافم غم دل با که گویم
که به کعبه کس ندیدم به چکار گفته آید

همه جا گشته ام من به صفا و مروه ایدل
نه به خانه یار دیدم نه ز یار گفته آید

منو دل اسیر عشقیم و ز عشق گو چه آید
به نماز و سجده گویا به فلاح خواهی آمد

ز حرم بگو چه دیدی رخ خود بدو نمودی
که حرم کس ندارد که درون خانه آید

به شراب خانه رو کن ز حرم دگر برون کن
چو قدح شکسته بینی به خمار خواهی آمد

تو مخورباده امشب که حبیب ز در در آید
به صفای روی جانان به سگال خواهی آمد

6 Comments

  1. ?دنـــیـــا ؛
    به “شایستگی هایت”
    پاسخ میدهد نه به ” آرزوهایت ”
    پس شایسته ی آرزوهایت باش…
    چه بسیار انسانها
    دیدم تنشان “لباس” نبود…!
    و چه بسیار لباسها
    دیدم که درونش “انسانی” نبود!
    به هر کس”نیکی” کنی
    او را “ساخته ای”
    و به هر کس”بدی” کنی
    به او “باخته ای”
    پس بیا بسازیم و نبازیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *