شعرa64
سرخی می در صُراحی جلوه گاه روی توست
نشئه ی می در خماری گرمی از اندام توست

برقع از رو وا کنی آنگه قیامت کار توست
محشری بر پا شود آنهم بگویم کار توست
خاموشی جایز نباشد پرپر گل دیدنو

4 Comments

  1. ?
    بترس از کسی که مختصات تو را میداند …
    هندسه روحت را میشناسد،
    و میانبرهای دلت را بلد است،
    او بهتر از هر کسی میتواند
    معادلات زندگیت را غلط حل کند ؛
    از ارتفاع دلت بالا برود ،
    و قاعده حیاطت را بهم بریزد ،
    دلت را بازیچه کند
    و با یک لبخند ملیح بگوید :
    متأسفم!
    او بلد است
    کدام آجر شکسته را بیرون بکشد !
    تا دیوارت یکسره فرو بریزد
    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پاسخ دادن به ma_ral86 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *