شعر۸۷۱
در کوی می فروشان حرف و حدیث می بود
گر مست گشته ای تو آنهم سخن ز می بود

در کاروان دل ها گفتار عاشقان بود
شور و شراب و مستی همراه دلبران بود

3 Comments

  1. تو آرزوی منی، من وبال گردن تو
    تو گرمِ کشتن من، من به گور بردن تو
    تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم
    رقیب تاس بریزد به شوق بردن تو!
    تویی نماز و منم مست، مانده‌ام چه کنم
    که هم اقامه خطا، هم سبک شمردن تو
    سپرده‌ام به خدا هر چه کرده‌ای با من
    خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو
    خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
    که مرگ من نمی‌ارزد به غصه خوردن تو
    #حسین_زحمتکش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *