شعر۹۴۵
شرح رسوائی ما بر در و دیوار کنند
سخن نغز نگویند و چه رسوات کنند

همه جا وصف جمال دل و دلدار کنند
چون حقیقت ندانند ز چه گفتار کنند

می ندانند چه باشد سخن ازمی بکنند
زلف دلدار ندیده شکن از مو بکنند

به خرابات نه رفته خرابت بکنند
می و میخانه ندیده چه بد نام کنند

چو به محراب شوند بهر خدا فتنه کنند
خون نا حق بریزند و عبادت به کنند

که مسلمانی همانیست که درپیش کنند
آنچه ظلم است بهر مومن و درویش کند

4 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *